مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

روزى رسول خدا (ص) وضو مى‏ساخت، در همين وقت گربه‏اى به سوى آن حضرت آمد، پيامبر (ص) دريافت كه آن گربه تشنه است، با كمال مهربانى ظرف آب را جلو گربه نهاد، گربه از آن نوشيد، سپس پيامبر (ص) از باقى مانده آن آب وضو گرفت. (7)

2- يك روز پيامبر (ص) شترى را ديد كه زانوى او را بسته‏اند، در عين حال بار آن همچنان در پشتش باقى است، فرمود: «صاحب اين شتر كجاست؟ حتما بايد خود را براى داورى خدا (و قصاص در قيامت) آماده سازد(8) و به اين ترتيب، صاحب شتر را به خاطر آزاردهى به شتر، نكوهش نموده و به او هشدار داد.

3- در رابطه با بلعم باعورا دانشمند زاهد عصر حضرت موسى (ع) كه از نظر معنوى در سطحى بود كه اسم اعظم را مى‏دانست و دعايش به استجابت مى‏رسيد، از حضرت رضا (ع) نقل شده: هواپرستى باعث‏شد كه او در ماجراى جنگ با عمالقه، با حضرت موسى (ع) مخالفت كرد، و سوار بر الاغ خود شد تا بالاى كوه رود و براى نابودى موسى و لشگرش نفرين كند، الاغ در مسير راه توقف كرد، او هر كار كرد، آن حيوان حركت نكرد، بلعم آن قدر آن حيوان را زد كه آن كشته شد، خداوند بر بلعم باعورا غضب كرد، و اسم اعظم را از او گرفت، و ديگر دعاى او مستجاب نشد، آنگاه حضرت رضا (ع) فرمود: اين است معنى آيه: «فانسلخ منها فاتبعه الشيطان فكان من الغاوين; سرانجام (بلعم باعورا) خود را از آن (اسم اعظم) تهى ساخت، و شيطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد(9)

به اين ترتيب كشتن يك حيوان بى گناه نقش مؤثرى در رسوايى بلعم باعورا داشت.

3- روزى امام حسن مجتبى (ع) كودكى را ديد كه نان خشكى در دست دارد، لقمه‏اى از آن مى‏خورد و لقمه ديگرى به سگى كه در آنجا بود مى‏دهد، و آن كودك غلام زاده بود. امام از او پرسيد: «پسرجان! چرا چنين مى‏كنى؟» كودك در پاسخ گفت: «من از خداى خود شرم مى‏كنم كه غذا بخورم و حيوان گرسنه به من نگاه كند، و من به او غذا ندهم.» امام حسن (ع) روش او را پسنديد، و جايزه خوبى از غذا و لباس زيبا به آن كودك اهداكرد، سپس آن كودك را از اربابش خريد و آزاد نمود. (10)

4- يك روز امام حسين (ع) جوان برده‏اى را ديد كه به سگى غذا مى‏داد و به او مهربانى مى‏كرد، امام از عمل او بسيار خرسند شد، آن جوان را تشويق فراوان كرد. او را از اربابش كه يك نفر يهودى بود، به دويست دينار خريد، آن يهودى مجذوب جمال و كمال امام حسين (ع) شد، آن غلام و دويست دينار و يك بوستان به امام بخشيد، امام آن غلام را آزاد ساخت و آن بوستان و دويست دينار را به او بخشيد. (11)

5- در سيره درخشان امام سجاد (ع) آمده: آن حضرت بيست‏يا بيست و دو بار بر يك شتر سوار شد و از مدينه به سوى مكه براى انجام مراسم حج و عمره رفت، در اين مدت (كه در حدود3200 فرسخ با شتر خود سفر كرد) با اين كه تازيانه در دستش بود، يك بار تازيانه بر آن شتر نزد، هر گاه مى‏خواست‏شترش تندتر حركت كند، تازيانه‏اش را بر بالاى سرش حركت مى‏داد و مى‏فرمود: «لو لا خوف القصاص لفعلت; از قصاص الهى مى‏ترسم از اين رو اين كار را انجام نمى‏دهم (12)

آن حضرت در بستر رحلت‏به فرزندش امام باقر (ع) چنين وصيت كرد: «من با اين شتر، بيست‏بار به مكه سفر كرده و حج را به جا آورده‏ام، و حتى يك بار به او تازيانه نزده‏ام، هر گاه اين شتر از دنيا رفت، پيكر او را دفن كن، تا مبادا طعمه حيوانات درنده شود...» امام باقر (ع) به وصيت پدر عمل كرد. (13) امام سجاد (ع) وقتى از دنيا رفت، اين شتر به خاطر آن همه محبت‏هاى امام، آن چنان اندوهگين شد، كه كنار قبر شريف امام سجاد (ع) آمد و همانجا خوابيد و گردن و گلوى خود را بر زمين قبر زد، و بر خاك غلطيد و نعره مى‏كشيد و اشك مى‏ريخت، يك بار امام باقر (ع) آن شتر را به اصطبل خود برگردانيد، ولى روز بعد باز آن شتر ديوانه وار به سوى قبر امام سجاد (ع) حركت نموده و در كنار قبر خوابيد و گريه مى‏كرد، اين بار نيز امام باقر (ع) خطاب به او فرمود: برخيز و از اينجا برو، ولى او كه بسيار غمگين بود برنخاست تا اين كه پس از سه روز از دنيا رفت. (14)

6- محبت‏هاى پر مهر امامان (ع) به آهوان صيد شده، و يا بچه آهوهاى صيد شده، و آزاد نمودن آنها، كه به طور مكرر در زندگى درخشان آنها رخ داده نيز هر كدام گواه عينى حمايت‏شديد آنها از حيوانات، و پرهيز از آزار رسانى به آنهااست، به عنوان نمونه در اين راستا روايت‏شده در بيرون مدينه گروهى در محضر امام سجاد (ع) بودند، ناگاه ديدند آهويى از صحرا نزد امام آمد و زمزمه كرد، و معنى زمزمه‏اش اين بود: «فلانى بچه‏ام را صيد كرده، از روز گذشته تا حال شير نخورده، خواهش مى‏كنم، بچه‏ام را از او گرفته نزدم بياوريد تا به او شير دهم

امام سجاد (ع) شخصى را نزد آن صياد فرستاد، و توسط او به صياد پيام داد كه بچه آهو را بياور تا مادرش به او شير بخوراند، پيام امام به صياد رسيد، صياد بچه آهو را آورد، آهوى مادر به او شير داد، آنگاه امام به صياد فرمود: تقاضا دارم كه اين بچه آهو را آزاد كنى، صياد پذيرفت، امام آن بچه آهو را به مادر سپرد، و آنها آزادانه به صحرا رفتند، آهوى مادر هنگام جدايى از امام سجاد (ع)، زمزمه‏اى كرد، حاضران از امام پرسيدند او چه مى‏گويد؟ امام (ع) فرمود: «براى شما از درگاه خدا دعا مى‏كند و پاداش نيك براى شما مى‏طلبد(15)

نمونه‏ها در اين راستا بسيار است، به همين اندازه بسنده مى‏شود، براى حسن ختام مناسب ديدم خاطره‏اى را از مرحوم مجتهد و عارف وارسته آيت الله سيدرضا بهاءالدينى (ره) نقل كنم، او مى‏فرمود: اوائل كار سلطنت رضاخان پهلوى بود، او شبى وارد قم شد، و براى ارعاب و ترساندن مردم شهر، دو نفر جوان را دستگير كرده، با اين كه در ظاهر كارى نكرده بودند آن دو را در برابر چشم مردم كشت، بنده از اين كار وحشيانه، بسيار ناراحت‏شدم، ولى در فكر بودم كه چرا در ميان آن همه مردم، اين دو جوان كشته شدند، پس از تحقيق دريافتم كه اين دو جوان به حيوانات آزار مى‏رساندند، حتى براى تفريح و خنداندن مردم، گربه‏اى را گرفته بودند و نفت‏بر سر آن ريخته و زنده زنده آن را آتش زده و كشته بودند، به اين ترتيب اين ظالمان به دست ظالمى ديگر به مجازات رسيدند. (16)

پى‏نوشت‏ها:

1. اصول كافى، ج 1، ص 241، حديث 50.

2. همان، ص 240، حديث 2.

3. همان، حديث 3.

4. همان، ص 241، حديث 4.

5. همان، ص 242، حديث 8.

6. انعام - 38.

7. محدث قمى، كحل البصر، چاپ بيروت، ص 99.

8. تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 715.

9. اعراف - 175; تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 716.

10. البداية والنهايه، ج 8، ص 38.

11. اقتباس از مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 75.

12. همان، ص 155.

13. تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 715.

14. ترجمه انوار البهية محدث قمى، ص 198.

15. اختصاص شيخ مفيد، ص 299.

16. آيت‏بصيرت، ص 99.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:حمايت از حيوانات , ] [ 17:56 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب